موضع یابی، جایگاه یابی یا پوزیشنینگ Positioning
موفقیت یک محصول عرضه شده در یک بازار هدف خاص، به این مسئله بستگی دارد که یک نوع محصول چقدر خوب در بازار هدف جا بیفتر و یا به عبارتی چه مکان و جایگاهی را در بازار هدف به خود اختصاص دهد. میتوان گفت که موضع یا جایگاه محصول، بیانگر نوع نگرش مصرفکننده درباره ویژگیهای مهم یک محصول است. ذهن مصرفکننده، با مجموعهای از این نگرشها و پنداشتها، درگیر است، لذا برای سهولت در فرآیند خرید، مصرفکننده، اغلب محصولات را در ذهن خود طبقهبندی کرده و به هر کدام از آنها، جایگاهی را اختصاص میدهد. اما امروزه، دغدغه صاحبان شرکتها و بازاریابان این است که مشتری را درتعیین جایگاه محصول عرضه شده، آزادنگذارند، بلکه با طراحی استراتژیها و سیاستهای هوشمندانه، مصرفکننده را به سمت جایگاهی که خود تعیین نموده، سوق دهند. تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین جایگاه محصول، درک مناسب از ابعاد و شاخصهایی است که مصرفکننده از آنها استفاده میکند تا برنامه بازاریابی رقبا را ارزشگذاری کرده و تصمیم به خرید بگیرد.
موضع يابي تلاشي است براي متمايز ساختن سازمان از ساير رقبا تا از سوي مشتريان نسبت به سـاير رقبا ترجيح داده شود . موضع ابي تلاشي است براي داشتن يک جايگاه روشن يا منحصر به فرد در يک بازار. همچنين موضع يابي يک ابزار رقابتي است که مفاهيمي فراتر از ايجاد وجهه براي يک سازمان را در بر مي گيرد. ايجاد وجهه به دنبال پرورش و توسعه تصويري مطلوب از سازمان در ذهن مشتري است. موضع ابي، فرايند ايجاد و حفظ يک تصوير و جايگاه متمايز در بازار براي ســازمان است تا مصرف کنندگان بازارهدف آنچه را که سازمان در مقابله با ساير رقبا در تلاش براي انجام آن است را درک کنند. ريس و تراوت (۱۹۸۶) اين موضوع را مورد توجه قرار داده اند. آنها بيان کرده اند: « در فضاي ارتباطاتي که هم اکنون وجود دارد، تنها اميدي که بتوان شانسي براي انتخاب شدن از سوي مشتريان به دست آورد، تمرکز بر روي اهداف کوچک، اقدام به بخش بندي بازار و در يک کلمه جايگاه يابي است. ذهن به عنوان يک مانع دفاعي در برابر حجم انبوه تبليغات امروز، بسياري از اطلاعاتي که به آن ارائه مي شود را غربال و رد مي کند. به طور خلاصه، ذهن تنها آنچه که با دانش يا تجربيات قبلي او منطبق باشند را مي پذيرد. مبالغ بسياري براي تغيير اذهان مصرف کنندگان در استفاده از تبليغات صرف مي شود. هنگامي که يک ذهن ساخته شد، تغيير دادن آن تقريباً غير ممکن است و مطمئناً نمي توان اين کار را با استفاده از يک نيروي ضعيف مانند تبليغات انجام داد.
توافق کلي بر روي اين موضوع وجود دارد که مفهوم جايگاه يابي يکي از اجزاي بنيادين مديريت بازاريابي مدرن است و اهميت آن توسط پژوهش هايي که رابطهاي مثبت بين عملکرد شرکت و فعاليتهاي جايگاه يابي را نشان مي داد، نشان داده شده است. در واقع جايگاه بازار يک شرکت مي تواند با آگاهي از ادراک مشتريان در مورد محصولات رقابتي شرکت يا برند آن بهبود يابد. اما عليرغم اين توافق کلي، تعريف يکساني که مورد توافق همه باشد وجود ندارد و آن هم مي تواند به دليل عدم وجود اصول نظري شفاف و ساده سازي معني جايگاه يابي باشد.
وبستر بيان مي کند جايگا هيابي يک مفهوم استراتژيک مهم است، که در بازاريابي مصرف کننده توسعه يافته است اما براي محصولات صنعتي و خدمات هم به همان اندازه کاربرد دارد. واژه جايگاه يابي اولين بار توسط دو مدير تبليغات به نام هاي آل رايز و جک تروت به کار گرفته شد. اين دو، جايگاه يابي را کاري ابداعي ميدانند که براي محصول فعلي انجام مي شود: جايگاه يابي با يک کالا آغاز مي شود. اين کالا ميتواند مال التجاره، يک خدمت، يک شرکت، يک موسسه يا سازمان تا حتي يک شخص باشد. اما جايگاه يابي در مورد کالا کاري نمي کند، بلکه جايگاه يابي آن چيزي است که شما بر سر ذهن مشتري احتمالي مي آوريد. يعني اين که شما در ذهن مشتري احتمالي به کالا جايگاه خاصي مي دهيد. استدلال رايز و تروت اين است که کالاهاي معروف معمولا در اذهان مصرف کنندگان جايگاه ويژه اي دارند. آن ها نشان مي دهند در جامع هاي که آ نقدر تبليغات انجام مي شود که مصرف کنندگان بيشتر پيام ها را غربال مي کنند، چگونه نامهاي تجاري مشابه مي توانند به برجستگي هايي نائل شوند . مردم هميشه شماره ي کها را به خاطر مي سپارند . به همين دليل است که شرک تها براي کسب جايگاه نخست سخت مي کوشند . رايز و تروت خاطر نشان ميکنند که بزرگ ترين جايگاه در کل بازار مي تواند فقط توسط يک نام تجاري تصاحب شود . اما يک شرکت در داخل يک قسمت بازار هم مي تواند به بيشترين سهم نائل گردد. رايز و تروت براي جايگاه يابي يا تجديد جايگاه يک نام تجاري در ذهن مصرف کننده لزوما با خط مشي ارتباطي سر و کار دارن د. با اين وجود آ نها اضافه م يکنند جايگاه يابي مستلزم آن است که شرکت براي حمايت و پشتيباني از خط مشي جايگاه انتخابي به تمامي جنبه هاي ملموس کالا اعم از قيمت , مکان عرضه و تبليغات پيشبردي آن نيز توجه کند.