انتخاب بازار هدف
فروشندگان در بازار سه شيوه برخورد مختلف را پيش روى دارند، شيوهٔ اول، بازاريابى انبوه است که در آن يک کالا براى تمام خريداران بهطور انبوه توليد و توزيع مىشود. شيوه دوم، بازاريابى متنوع است که در آن دو يا چند کالا با شکل، خصوصيات، کيفيت و اندازه متفاوتى در بازار عرضه مىهشوند. شيوهٔ سوم، بازاريابى هدفدار است. در اين نوع بازاريابى گروههاى مختلفى شناسايى مىشوند که کلاً بازار را تشکيل مىدهند. آنگاه براى بازارهاى هدف، کالاها و ترکيب عناصر بازاريابى خاصى تدارک ديده مىشود. پس يکى از مراحل مهم در بازاريابى هدفدار انتخاب بازارهاى هدف است. در انتخاب بازارهاى هدف شرکت خصوصيات اندازه و رشد هر قسمت بازار، جذابيت ساختارى و همسويى آن قسمت بازار با منابع و اهداف شرکت را مورد ارزيابى قرار مىدهد. انتخاب بازار هدف پس از بخش بندی بازار و قبل از موضع یابی قرار دارد.
اگر بخواهیم بهطور خلاصه درباره توان رقابتی مقاصد صحبت کنیم، باید بگوییم که این متغیر ناشی از مزایای نسبی و رقابتی، منابع در دسترس (چه طبیعی و چه مصنوعی) و توانایی مقصد در بسیج کردن و استفاده از این منابع است. مساله بااهمیت دیگر اتخاذ یک استراتژی مناسب برای انتخاب بازار هدف وانطباق بین توان رقابتی مقصد و ویژگیهای بازار است. بازار هدف براساس معیارهای زیر انتخاب میشود:
(1) گزینههای محتمل دیگر
(2) رقابت و استراتژی دیگر شرکتها (هم دشمنان و هم دوستان)
(3) اهدافی که مقصد تمایل به رسیدن به آنها را دارد.
برای تعیین میزان موفقیت، پس از اجرای استراتژیها و برنامهها نتایج حاصله را با اهداف میسنجیم. در بسیاری از موارد میزان موفقیت مقاصد را تنها از لحاظ اقتصادی میسنجند، اما باید توجه داشت که مقصدی را میتوان موفق دانست که از تمامی ابعاد موفق بوده باشد.
همچنین بسیار روی این نکته تاکید شده است که توان رقابتی یک مقصد گردشگری باید از یک دیدگاه بلندمدت ارزیابی شود. توان رقابتی یک مقصد باید با رفاه، استاندارد زندگی و کیفیت زندگی ساکنان آن از طریق چشمانداز و اهدافی که برای مقصد تعیین شده است، (چه صریح و چه غیر صریح) مرتبط شود. مانند شرکتها، مقاصد با مخاطراتی بر سر راه توسعه خود روبهرو هستند که هر چند ممکن است توسعه آنها در کوتاهمدت مطلوب و جذاب به نظر رسد، اما ممکن است در بلندمدت ثابت شود که از نتایج بهینه فاصله گرفتهایم و حتی نتایج بیش از آنکه مفید باشند، زیانآور بودهاند.
به عنوان مثال، فرض کنید که یک استراتژی برای حفاظت محیط زیست آنقدر بهطور غیرمعقولی سختگیرانه باشد که به سیستم اقتصادی مقصد آسیب زده و موجب عواقب گسترده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شود. واکنش بالقوه ساکنان ممکن است منجر به شرایطی شود که در آن دولتمردان علیه قوانین حفاظت محیط زیست که میتوانند موجب بیثباتیهای سیاسی و اجتماعی شوند، موضعگیری کنند.
متعاقبا یک راهحل پایدار باید تلاش کند که به یک سطح از توازن بین چهار رکن مکمل (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) دست یابد از طریقی که هیچ ضعف مخربی در سیستم پایدار ایجاد نشود. ماهیت وابستگی متقابل بین این چهار رکن باعث میشود که بیثباتی در یکی از این ارکان موجب سرایت بیثباتی به سایر جوانب شود.
استراتژی تعیین بازار هدف تاثیر ویژهای بر پایداری توان رقابتی مقصد دارد. رفتار بخشهای مختلف بازار به تاثیرات اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مقصد متفاوت خواهد بود. پیش از این در مورد نیاز به تناسب ویژگیهای بازارهای هدف و توان رقابتی مقصد، استراتژیهای رقبا و چشمانداز و اهداف مقصد صحبت کردهایم. هر کدام از این ارکان پایداری باید در فرآیند یافتن بازارهای هدف از طریق چشمانداز و اهداف مقصد دخالت داده شوند. از اینرو، به موضوع پایداری باید از همان ابتدا و با در نظر گرفتن خواستهها و مطالبات جامعه و ساکنان برای آنها و نسلهای بعد توجه شود.
برنامهریزی یک مسیر پایدار براساس
چشمانداز و اهداف
همانگونه که میدانیم توان رقابتی یک مقصد ناشی از ترکیبی از هر دو مورد منابع و داراییها (طبیعی یا مصنوعی) است که میتوانند برای ساخت محصول گردشگری و همچنین توان مقصد برای بسیج کردن این منابع بهکار گرفته شوند. بخشی از این توانایی برای بسیج کردن منابع (مزایای رقابتی) از این موضوع ناشی میشود که یک مقصد تا چه حد میتواند یک خطمشی منسجم و همهجانبه تعیین کند.
برنامهریزی صرف هیچ تضمینی برای موفقیت مقاصد ایجاد نمیکند، بلکه تنها احتمال آن را افزایش میدهد. یک برنامه توسعه توریسم بهطور بالقوه میتواند:
بهترین مسیرهای اقدام را شناسایی کند. یک فرآیند برنامهریزی رسمی نیازمند ارزیابیهای جامع و سیستماتیک از نقاط قوت و ضعف یک مقصد، فرصتها و تهدیدهای گردشگری و گزینههای عملی است.
حداکثرسازی حمایت جامعه و صنعت. یک برنامهریزی مناسب میتواند فرصتی برای تمامی ذینفعان فراهم کند که نگرانیهای خود را مطرح کرده و روی مسیر مقصد تاثیر بگذارند.
بسیج تلاشها به سمت یک هدف مشترک. یک برنامه به مثابه یک ابزار ارتباطی عمل میکند تا تمامی کسانی که درگیر اجرای آن هستند، احساس روشنی از هدف و مسیر رسیدن به آن و همچنین درکی از نقش خود در این فرآیند کسب کنند.
تضمین استفاده بهینه از منابع. بهدلیل محدود بودن منابع، اختصاص آنها به گزینههای مختلف و استفادههای گوناگون منجر به نتایج متفاوتی میشود. از این رو باید اطمینان حاصل شود که اختصاص منابع به نحوی باشد که حداکثر بازدهی حاصل شده و همچنین نحوه اختصاص نیز باید کاملا روشن و آشکار باشد.