در مدل BCG جهت ارزیابی قوتها و ضعفهای هر کسب و کار تنها یک معیار محیطی و یک معیار سازمانی یعنی رشد بازار و سهم بازار به کار میرود، در صورتیکه در GE چندین عامل، مورد استفاده قرار میگیرد. در مدل GE بجای چهار خانه ماتریس BCG از نه خانه استفاده میشود تا ارزیابی دقیقتری بین موقعیتهای واحد کسب و کار پدید آید. این ماتریس با مبنا قراردادن شدت جاذبه بازار در درازمدت و عوامل رقابتی مؤسسه تقسیمبندی دقیقتری در نه بخش ارائه داده است.
چهار استراتژی اصلی زیر به شرح جدول (7-5) برای مناطق نه گانه مدل GE معرفی میشود:
1. سرمایهگذاری و توسعه فعالیت
2. رشد گزینشی
3. برخورد احتیاطی و گزینشی (استراتژیهای سرمایهگذاری انتخابی و بهینه سازی)
4. حذف سرمایه (استراتژیهای عقب نشینی و انحلال)
مشخص میشود که مدل GE بر خلاف مدل BCG برای SBUهایی که در سطح متوسط وضعیت رقابت و بازار قرار دارند، نیز استراتژیهایی را پیشنهاد میکند، ولی همچنان محدودیتی که وجود دارد این است که استراتژیهای پیشنهادی سطح متوسط، آنچنان که باید به صورت کامل و دقیق پیشنهاد نمیشوند.
همچنین مدل GE (بر خلاف BCG که روی تراز نقدینگی تأکید دارد) بر سرمایهگذاری و اولویتهای آن تأکید میکند. از ویژگیهای مهم دیگر مدل GE ضمن امکان ارزیابی و تولید و بازارهای موجود که مؤسسه در آن فعالیت میکند، توانایی تجزیه و تحلیل بازارها و حوزههای مختلفی است که شرکتها هنوز به آنها وارد نشده ولی اندیشه ورود به آنها را دارا میباشند.